امروز تولد يكي از عزيزترين و دوست داشتني ترين آدم‌هاي زندگي من است.

يادم نمي‌ره چهار سال پيش عصر يك روز پاييزي،يك فرشته كوچلو شيطون توي يكي از بيمارستان‌‍هاي شهر بزرگ تهران به دنيا آمد.

قبل از دنيا اومدنش همه‌اش نقشه مي‌كشيدم براي تولدش. حالاكه به دنيا اومده برنامه مي‌ريم براي بزرگ شدنش و حالاكه....

زندگي خيلي جالبه. به سرعت مي‌گذره. ما هم خيلي راحت فرصت‌ها و زمان را از دست مي‌دهيم.

هر روز در انتظار روز مبادا....

امروز چهار سال از اون روز مي‌گذره و من تنها چندتا از برنامه‌هايي را كه تو ذهنم داشتم براي سهاي عزيزم عملي كردم.

در هر صورت سهاي عزيزم تولدت مبارك